” کاسمسا / kasemsa ” به چه معناست
مفهوم وازه لکی کاسمسا
پیک ایشتار _ «کاسمسا / kasemsa»
«کاسمسا» با کسر سوم و سکون چهارم واژهای لکی است.
در زبانهای دیگر غرب کشور نیز آمده است، ولی آنچه مد نظر ماست پرداختن به یک رسم و منش زیبای قوم لک است.
کاسمسا در اصل از دو جزء تشکیل شده است: «کاسه + هُمسا» که به مرور زمان تطور و تخفیف یافته و به خاطر سهولت و نرمی در بیان به شکل «کاسمسا» در آمده است.
در میان مردم ما مرسوم است که از آنچه خود در هر وعدهی غذایی میخورند مقداری را به عنوان «کاسمسا» به همسایگان می دهند.
این غذا در کاسهای ریخته میشود و به درب منزل همسایگان برده می شود.
گاه همسایه هم به رسم ادب و جبران لطف مقداری از آنچه در منزل دارند ،مانند میوه، کشمش یا هر چیز دیگر که قابلیت هدیه داشته باشد در کاسه می ریزند و آن را پس می دهند.
در فرهنگ اسلامی ما با نظر مثبت و توجه نسبت به همسایه از هر نظر اشارات زیادی شده است، اما آنچه بیشتر نمایان است این نقل حدیث حضرت فاطمه (س) از پیامبر اسلام است که «اول همسایه، سپس اهل خانه» در مورد همسایه احادیث فراوان داریم که میتوان در نوشتهای جداگانه به آن پرداخت.
فرهنگ اسلامی و ایرانی و لکی ما رفتار همسایگان را با هم ستوده است.
شعرای گرانقدر ما به این همسایه از هر زاویهای نگریستهاند و شعر خود را به آن آراسته و فرهنگ ما را پر بارتر کردهاند.
به عنوان نمونهای از هزاران به ابیاتی از مولوی و جامی در زیر اشاره می شود.
صد کاسه همسایه مظلوم شکستی صد کیسه در این راه به حیلت ببریدی «مولوی»
هر که دارد ز خصلتی مایه اثر آن رسد به همسایه
کرد گویی بدین حیث اشعار آن که الجار گفت ثم الدار «جامی»
و اما در فرهنگ قوم لک به وفور در فولکلور و داستانها (متل / پاچا) به این رفتار انسانی اشاره شده است.
به جرات میتوان گفت آنچه در گفتار عامهی مردم میآید بیشتر از فرهنگ مکتوب و مدون تاثیر گذار و بسامد تکرار دارد.
به چند نمونه از این فولکلورهای زیبای لکی اشاره میکنیم:
وت: کاسمسا تا کوئه مچی؟ وت: تا ای دُمه مچم زوی گلا مارم.
گفت: کاسمسا کجا؟ گفت: جایی دوری نمیروم به زودی بر می گردم.
این واته به اهمیت کاسمسا و دو طرفه بودن آن اشاره میکند.
وت: کاسهی دیریم آرک برک، مِه پر کمی تو پرِترک این واته نیز به همان انتظار همسایگان از هم و اهمیت کاسمسا اشاره دارد.
همسایه نزد قوم لک و فرهنگ لک آنقدر اهمیت دارد که در نواهای مادرانه هم جا باز کرده است.
وقتی که مادر برای جگر گوشهاش میخواند که:
« روله روله هر کورمی، تا ژن نیری هم کورمی، ژنت گِه حواست برامی، جیا بویی هُمسامی، هُمسا بی کاسمسامی»
در این نوای مادران بر کاسمسا تاکید شده است و همسایهی بی کاسمسا را به طور غیر مستقیم ذم کرده است.
«شیرینی هُمسا، هار کاسمسا» این واته نیز کاسمسا را به خاطر مهر و محبت و الفت و انس و نزدیکی همسایگان با هم ستوده است.
«زر و کاسمسا نماو»: از این واته فهمیده می شود که ارزش کاسمسا به گرانی و ارزانی آن نیست، زیرا همسایگان از هم انتظار کاسمسای ارزشمند و مهم مانند طلا و جواهرات ندارند، بلکه هدفشان پیوند اخلاقی و مهربانی و به یاد هم بودن است.
در خاتمه یکی از ویروشه های مردمان ما زمانی است که در روستاها و سیاه چادرها «کرنگها» خسته و کوفته از کار روزانه بر میگشتند و ماحضری در خانه نبود و بوی غذاهای محلی مانند «قاورمه»،«کُفته»،«چُرَک رویین» و دیگر غذاهای خوشبو با چاشنی «ادویهی لکی» مشام همه را مینواخت، امید داشتند که «کاسمسایی» در راه است.
منابع : 1.(وسائلالشيعه/7/112) / 2.دیوان شمس غزل 2631 / 3.هفت اورنگ جامی، سلسله الذهب / 4. رد پای پیشینیان اثر نگارنده
نویسنده: مهدی زینی